آینه ایی از کلمات

من با اینکه مدت زیادی ست که وبگردی می کنم و وبلاگ های زیادی رو می خونم اما تا الان ـ همین امروزـ به خودم اجازه نداده بودم یه وبلاگ داشته باشم و دلیلش هم این بود که همیشه با خودم می گفتم چرا باید کسی دلش بخواد نوشته های من رو بخونه یا اگر خوند چه نفعی به حالش داره.. هنوز هم جواب این سؤال رو ندارم اما می نویسم چون می خوام حرفهام رو بریزم رو دایره وبلاگ.. شاید در ضمیر نا خودآگاهم از داشتن یه وبلاگ می ترسیدم چون نگران بودم که حرفی برای گفتن نداشته باشم.. حرفی که حرف باشه نه فقط غرغره کردن کلمات.. الان هم نمی دونم از چی می خوام دراینجا بنویسم اما امیدوارم با این نوشتن ها رشد کنم.. مکتوب کردن حرفها می تونه من رو با خودم روبرو کنه.. چون معمول ما آدم ها تصویر گنگی از خودمون داریم.. می خوام غبار آینه ایی که جلوی روم هست رو پاک کنم.. دوست ندارم مفلوکانه خودم رو با توهم اینکه چیزهای زیادی برای ارائه داشتم گول بزنم.. یه کم می ترسم.

نظرات 1 + ارسال نظر
خدیجه زائر دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://480209.persianblog.ir

تو واقعا رها هستی........

این حرفت خیلی بهم چسبید عزیز.. دوست دارم باورش کنم..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد