بعضیها به شکل یه قله به آدم نگاه می کنن.. و هر چه به نظرشون دست نیافتنیتر بیای بیشتر وسوسه میشن که فتحت کنن و الحق که کوهنوردهای قابلی هستن..
و تو بی خبر از همه جا هموار میشی جلوی قدمهاشون به خیال پیدا کردن یه رفاقت تازه.. خلاصه میرسن به قله و اون وقته که کلی چشم انداز تازه پیدا می کنن برای فتح قله های جدید..
بعدش فقط یه تیکِ ساده میمونه تو لیست اونها جلوی اسمت و یه سوراخ میله پرچم توی دلت..
این خیلی خوب بود..
نوشته ات رو میگم..
نیستی که...
اومدنت انرژی نوشتن پست بعدی رو بهم داد..